داریوش؛ نمایش وجه ضعیف حجازی‌فر و محمودیان

چرا «داریوش» بعد از ۹ قسمت هنوز در دل مخاطب جا باز نکرده است؟ 

چرا «داریوش» بعد از ۹ قسمت هنوز در دل مخاطب جا باز نکرده است؟ 
هادی حجازی‌فر در داریوش هم از نظر محتوا و هم از نظر فرم، چیز تازه‌ایی به مخاطب ایرانی ارائه نمی‌کند. فرم و محتوای سریال از نظر کیفی چند درجه پایین‌تر از سریال پوست شیر است. فیلم‌نامه هیچ تلاشی برای رهایی از کلیشه‌ها ندارد
کد خبر: ۳۴۰۸۱
|
۲۵ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۹
زی‌سان: آن تیزر جذاب ابتدایی کجا و وضعیت کنونی داریوش بعد از پخش ۹ قسمت از آن کجا! اسامی تهیه‌کننده و بازیگران قرار بود سریال در حد و اندازه «پوست شیر» را نمایش دهد، اما آن‌چه مخاطبان دیدند در خوش‌بینانه‌ترین حالت سریالی متوسط است.
 
به گزارش «زی‌سان»، داریوش به کارگردانی و نویسندگی هادی حجازی‌فر و تهیه کنندگی نوید محمودی در همان چند قسمت اول با انتقادات زیاد مواجه شده بود. البته بسیاری همچنان همه منتظر بودند که با آمدن قسمت‌های جدید سریال بیشتر جان بگیرد و شاید انتقادات منصفانه نباشد. اکنون که ۹ قسمت از این سریال پخش شده، دیگر زمان ارزیابی آن فرا رسیده و می‌توان نمره ضعیفی را برای این سریال در نظر گرفت. 

صورت مساله تکرای و کلیشه‌ای

با گذشت ۹ قسمت از سریال همچنان رد پای داستان سریال پوست شیر در داریوش هویدا است. ژانر جنایی سریال پوست شیر در داریوش حفظ شده و در هر دو سریال پای انتقام‌گیری و یک کینه قدیمی در میان است. سرقت طلای جمعی و ماجرا‌های پس از آن همچنان محور اصلی سریال است. با این تفاوت که در سریال پوشت شیر موضوع دزدی طلا، همه چیز داستان نبود، اما در داریوش به شکلی اغراق‌گونه کل داستان بر این محور می‌چرخد. 
 
چرا داریوش بعد از ۹ قسمت در دل مخاطب جا باز نکرده است؟ 
 
در مجموع، هادی حجازی‌فر در داریوش هم از نظر محتوا و هم از نظر فرم، چیز تازه‌ایی به مخاطب ایرانی ارائه نمی‌کند. فرم و محتوای سریال از نظر کیفی چند درجه پایین‌تر از سریال پوست شیر است. فیلم‌نامه هیچ تلاشی برای رهایی از کلیشه‌ها ندارد. فیگور‌های شخصیت‌های اصلی داستان آن‌چنان تکراری شده که از قبل مخاطب می‌تواند کنش بعدی هر نقش را بازخوانی کند. 

داستانی که تهی از التهاب و هیجان برای مخاطب شده است

در سریال داریوش سعی شده همانند پوست شیر در چند سکانس قسمتی از داستان سریال پیش برود، اما با وجود تمام انتقادات وارد بر پوست شیر، به هیچ عنوان داریوش در حدو اندازه آن ظاهر نمی‌شود. در پوست شیر با استفاده از تکنیک‌های مختلف از جمله طرح تعلیق‌های مداوم با یاری گرفتن از موسیقی‌ای بر سریال نشسته بود، التهاب و هیجان در بالاترین حد ممکن بود. 
 
بر خلاف پوست شیر، هادی حجازی‌فر در ایجاد هیجان برای مخاطب به شدت ناکام بوده است. داریوش در بزرگ‌ترین تعلیق‌ها نیز نمی‌تواند به مخاطب استرس و هیجان چندانی وارد کند. شخصیت‌های اصلی داستان به مرور از یکدیگر راهشان جدا می‌شود و هریک در فضایی متفاوت برای خود سیر می‌کنند. این روند به هیچ عنوان انتظارات مخاطب را برای دیدن یک سریال جذاب با داستانی پیچیده را برآورده نمی‌کند.
 
چرا داریوش بعد از ۹ قسمت در دل مخاطب جا باز نکرده است؟ 
 

همه‌چیز کند پیش می‌رود و تعلیق‌هایی که داستان ندارند

داستان سریال داریوش بسیار آرام و همراه با تکرار پیش می‌رود. شاید اگر شخصی که قسمت اول و دوم سریال را دیده باشد، حال قسمت نهم را ببیند؛ چندان چیزی را از دست نداده است. داریوش در همان موقعیت سابق است و بهرام به عنوان ضلع دوم سریال نیز تغییر موقعیتی نداشته یا اقدام خاصی انجام نداده است. تنها ۴ قسمت از سریال باقی مانده و به نظر می‌رسد اگر تا کنون سریال به مخاطب شوک وارد نکرده باشد، دیگر برای آن دیر شده است. 
 
هادی حجازی فر در فیلم‌نامه سریال تلاش می‌کند دائما تعلیق‌های جدیدی را وارد داستان کند. تعلیق‌هایی که البته گا‌ها بدون مقدمه و داستان‌پردازی هستند. تعلیق‌های بی‌شماری وارد سریال می‌شوند که هیچ یک در ادامه پردازش نمی‌شوند یا به یکباره کنار گذاشته می‌شوند. بسیاری از تعلیق‌های هادی حجازی‌فر در نهایت تاثیری در پیشبرد داستان نیز ندارد. 
 
چرا داریوش بعد از ۹ قسمت در دل مخاطب جا باز نکرده است؟ 
 
در یک کلام فیلم‌نامه حفره‌های خالی بی‌شماری دارد که شاید بهتر بود بیشتر مورد پردازش قرار بگیرد. فیلم‌نامه دچار کلی‌گویی اضافه شده و خیلی اندک به جزئیات وارد می‌شود. برای نمونه در پوست شیر تعلیق‌ها به اندازه‌ای دقیق بود که مخاطب چند فرضیه را برای ادامه داستان سریال داشت. ولی اگر از مخاطبان داریوش پرسیده شود که تا کنون سریال چه معما و پرسش‌گری بزرگی را ایجاد کرده، شاید به دشواری بتواند چیزی را سر هم کند. در واقع، یک سریال جنایی به سریالی فاقد معما و جذابیت برای مخاطبان تبدیل شده است.

اشتباه نکنید داریوش یک سریال کمدی نیست!

تصور مخاطب این است که داریوش می‌خواهد یک داستان جدی جنایی و معمایی را طرح کند که تحولات داستان آنها را میخکوب کند. نکته عجیب این است که از همان قسمت نخست، سریال مملوء از سکانس‌های طنز است که به شدت مخاطب را سر در گم می‌کند. مخاطب نمی‌داند که بُعد جدی داستان را ببیند یا این‌که به بُعد طنز سریال بخندد. 
چرا داریوش بعد از ۹ قسمت در دل مخاطب جا باز نکرده است؟ 
 
شوخی‌های داریوش اگر در یک سریال طنز بود حتما لبخند را بر لبان مخاطب می‌نشاند، اما در یک سریال جدی این حجم از طنرپردازی باعث دلزدگی مخاطب شده است. مخاطب انتظار دارد ترس در یک سریال جنایی، به داستان معنا ببخشد و نه این که دست‌مایه رفتار‌های کمدی‌گونه شخصیت‌های اصلی داستان باشد. این‌که در جدی‌ترین لحظات و پر استرس‌ترین سکانس یکباره یک رفتار طنزگونه وارد می‌شود، گاف بزرگی است که هادی حجازی‌فر در فیلم‌نامه وارد کرده است. برای نمونه به هیچ عنوان مخاطب از شخصیت داریوش در سکانسی که دخترش از دیدار همسر سابق با پسرش نگران و مضطرب است، انتظار شرین کاری ندارد!
سایر اخبار
ارسال نظرات
غیر قابل انتشار: ۰ | در انتظار بررسی: ۰ | انتشار یافته: